سخنرانی امام حسین (ع ) در عاشورا
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8087
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 8946
بازدید ماه : 62224
بازدید کل : 10453979
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 9 / 6 / 1399

سخنرانی امام حسین  (ع ) در عاشورا

 

 

خوارزمی می گوید: دومین سخنرانی امام(ع) در روز عاشورا بدین صورت بود: پس از آن که هر دو سپاه کاملاً آماده گردید و پرچم های لشکر عمر سعد برافراشته شد و صدای طبل وشیپورشان طنین افکند و سپاه دشمن از هر طرف خیمه های حسین بن علی را احاطه کردند و مانند حلقه انگشتری در میان خود گرفتند، آن حضرت از میان لشکر خویش بیرون آمد و در برابر صفوف دشمن قرار گرفت و از آنان خواست تا سکوت کنند و به سخنان وی گوش فرا دهند؛ ولی آن ها همچنان سر و صدا و هلهله می نمودند که حسین بن علی(علیهما السلام ) با این جملات به آرامش و سکوتشان دعوت نمود:" ویلکم ما علیکم أن تنصتوا إلی فتسمعوا قولی...؛ وای بر شما! چرا گوش فرا نمی دهید تا گفتارم را- که شما را به رشد و سعادت فرا می خوانم- بشنوید که هر کس از من پیروی کند خوشبخت و سعادتمند است و هر کس عصیان و مخالفت ورزد از هلاک شدگان است و همه شما  سرکشی هستید، و با دستور من مخالفت می کنید که به گفتارم گوش فرا نمی دهید. آری، در اثر هدایای حرامی که به دست شما رسیده و در اثر غذاهای حرام و لقمه های غیرمشروعی که شکم های شما از آنها انباشته شده، خدا این چنین بر دل های شما مهر زده است. وای بر شما! آیا ساکت نمی شوید؟"

چون سخن امام(ع) بدین جا رسید لشکریان عمرسعد همدیگر را نگاه نمودند که چرا سکوت نمی کنند و همدیگر را وادار به استماع سخنان آن حضرت نمودند. چون سکوت بر صفوف دشمن حاکم گردید امام(ع) در ادامه سخنانش چنین فرمود:" تباً لکم أیتها الجماعة و ترحاً!...؛ ای مردم! ننگ و ذلت و حزن و حسرت بر شما باد که با اشتیاق فراوان ما را به یاری خود خواندید و آن گاه که به فریاد شما جواب مثبت دادیم و به سرعت به سوی شما شتافتیم، شمشیرهایی را که از خود ما بود علیه ما به کار گرفتید و آتش فتنه ای را که دشمن مشترک برافروخته بود، علیه ما شعله ور ساختید، به حمایت و پشتیبانی دشمنانتان و علیه پیشوایانتان به پا خاستید، بدون این که این دشمنان قدم عدل و دادی به نفع شما بردارند یا امید خیری از آنان داشته باشید مگر طعمه حرامی از دنیا به شما رسانیده اند و مختصر عیش و زندگی ذلت باری که چشم طمع به آن دوخته اید.

قدری آرام! وای بر شما! که روی از ما برتافتید و از یاری ما سرباز زدید بدون این که خطایی از ما سرزده باشد یا رأی و عقیده نادرستی از ما مشاهده کرده باشید. آن گاه که تیغ ها در غلاف و دل ها آرام و رأی ها استوار بود، مانند ملخ از هر طرف به سوی ما روی آوردید و چون پروانه از هر سو فرو ریختید. رویتان سیاه که شما از سرکشان امت و از ته ماندگان احزاب فاسد هستید که قرآن را پشت سرانداخته اید، از دماغ شیطان درافتاده اید و ازگروه جنایتکاران و تحریف کنندگان کتاب و خاموش کنندگان سنن می باشید که فرزندان پیامبران را می کشید و نسل اوصیا را از بین می برید. شما از لاحق کنندگان زنا زادگان به نسب و اذیت کنندگان مؤمنان و فریادرس پیشوای استهزا گرانید که به استهزای قرآن می پردازند."

" شما اکنون به ابن حرب و پیروانش اتکا و اعتماد نموده و دست از یاری ما برمی دارید. آری، به خدا سوگند! خذل و غدر از صفات بارز شماست که رگ و ریشه شما بر آن استوار، تنه و شاخه شما آن را به ارث برده و دل هایتان با این عادت نکوهیده رشد نموده و سینه هایتان با آن مملو گردیده است. شما به آن میوه نامبارکی می مانید که در گلوی باغبان رنج دیده اش گیر کند و در کام سارق ستمگرش شیرین و لذت بخش باشد. لعنت خدا بر پیمان شکنان! که پیمان خویش را پس از تأکید و محکم ساختن آن می شکنند و شما خدا را بر پیمان های خود کفیل و ضامن قرار داده بودید و به خدا سوگند! که همان پیمان شکنان هستید. آگاه باشید که این فرومایه( ابن زیاد) و فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است  و هیهات که ما به زیر بار ذلت برویم؛ زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از این که ما ذلت را بپذیریم ابا دارند و دامن های پاک مادران ما و مغزهای باغیرت و نفوس با شرافت پدران ما روا نمی دارند که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه کرام و نیک منشان مقدم بداریم. آگاه باشید که من وظیفه نصحیت و موعظه خود را انجام دادم و آگاه باشید که من با این گروه کم و با قلت یاران و پشت کردن کمک دهندگان، بر جهاد آماده ام".

آن گاه امام (ع) این اشعار را خواند.

" اگر ما بر دشمن پیروز گردیم در گذشته هم پیروزمند بوده ایم و اگر شکست بخوریم باز هم شکست از آن ما و ترس از شؤون ما نیست؛ ولی اینک حوادثی برای ما رخ داده  و ظاهراً سودی به دیگران رسیده است.

شماتت کنندگان ما را بگو بیدار باشید که آنان نیز مثل ما با شماتت کنندگان مواجه خواهند گردید که مرگ هر وقت شتر خویش را از کنار دری بلند کرد، در کنار در دیگری خواهد خوابانید".

آن گاه فرمود:" آگاه باشید! به خدا سوگند! پس از این جنگ به شما مهلت داده نمی شود که سوار بر مرکب مراد خویش گردید مگر همان اندازه که سوارکار بر اسب خود سوار است تا این که آسیاب حوادث شما را بچرخاند و مانند مدار سنگ آسیاب مضطربتان گرداند و این ، عهد و پیمانی است که پدرم علی(ع) از جدم رسول خدا(ص) بازگو نموده است. پس با هم فکران خود دست به هم بدهید و تصمیم باطل خود را، پس از آن که امر بر شما روشن گردید، درباره من اجرا کنید و مهلتم ندهید، من به خدا که پروردگار من و شماست توکل می کنم که اختیار هر جنبنده ای در ید قدرت او، و خدای من بر صراط مستقیم است".

سپس آن حضرت دست های خود را به سوی آسمان برداشت و لشکریان عمر سعد را این چنین نفرین نمود:" خدایا! قطرات باران را از آنان قطع کن وسال هایی (سخت) مانند سال های یوسف بر آنان بفرست و غلام ثقفی را بر آنان مسلط کن تا با کاسه تلخ ذلت، سیرابشان سازد و کسی را در میانشان بدون مجازات نگذارد: در مقابل قتل، به قتلشان برساند و در مقابل ضرب، آنان را بزند و از آنان انتقام من و انتقام خاندان و پیروانم را بگیرد؛ زیرا اینان ما را تکذیب نمودند و در مقابل دشمن، دست از یاری ما برداشتند و تویی پروردگار ما، به تو توکل می کنیم و بازگشت ما به سوی توست."

نکات مهم در این سخنرانی

هر یک از جملات این خطبه امام حسین علیهما السلام  همانند خطبه ها و سخنان دیگر آن حضرت، نیازمند شرح و تفسیر است و حاوی نتیجه های مهم و درس های آموزنده و مستلزم کتابی مستقل و بزرگ؛ زیرا به طوری که ملاحظه نمودید، امام (ع) در بخش مهمی از این خطبه مردم کوفه را ملامت می کند و پیمان شکنی  آن ها را تذکر می دهد که چگونه یک روز در اثر جنایت های بنی امیه پروانه وار به سوی شمع وجود آن حضرت هجوم بردند و به یک باره 180 درجه تغییر موضع دادند و او را رها ساختند و از همان بنی امیه جنایتکار حمایت و پشتیبانی نمودند و شمشیری را که از خاندان پیامبر در دست داشتند علیه فرزند پیامبر به کار بردند و آتشی را که دشمن بر ضد فرزند پیامبر برافروخته بود، آنان مشتعل و شعله ور ساختند.

امام(ع) مردم کوفه را این چنین نکوهش می کند تا بدین جا می رسد که " شما فرونشاندگان سنن و خاموش کنندگان چراغ هدایت هستید و به میوه نامبارکی می مانید که در گلوی باغبانش، که ما خاندان هستیم، گیر کند و برای پرورش دهنده اش موجب درد و الم شود؛ ولی برای سارقان و غاصبان بنی امیه، که از هدف های خائنانه بهره برداری می کنند، لقمه ای بس گوارا و لذت بخش باشد."

در مقدمه این خطبه، علت انحراف آن ها را، که دست از یاری امام و رهبر خویش برداشته و به پشتیبانی دشمن دیرینه اسلام( بنی امیه) شتافته اند، را غذاهای حرام می داند که شکم های خود را با آن انباشته اند. امام در مورد خودش، در آن جا که در سر دو راهی زندگی ذلت بار و مرگ افتخارآمیز قرار می گیرد، مسیر خود را تعیین می کند و مرگ را بر زندگی ننگین برمی گزیند و می گوید:" هیهات منا الذلة".

سرانجام از آینده نکبت بار مردم کوفه خبر می دهد و آنان را نفرین می کند: خدایا! غلام ثقفی را بر آن ها مسلط گردان.

در این خطبه مطالب و نکات دیگری هست که ما تنها به توضیح چند نکته از این خطبه اکتفا می کنیم:

1- اثر تغذیه حرام در انحراف از حق

آنچه مسلم است هر یک از گناهان در صورتی که توأم با توبه و برگشت نباشد، می تواند در انحرافات و در شکل گرفتن اعوجاج ها و کجی های فکری مؤثر باشد؛ ولی در میان همه گناهان، تغذیه حرام بیش از هر گناه دیگر در اعوجاج فکری و انحراف از حق، نقش مؤثر و اثر عمیق دارد و از این جاست که اسلام دستور داده است این اصل نه تنها در افراد مکلف، بلکه در تغذیه اطفال و در تغذیه مادران آن گاه که طفل در دوران جنینی و شیرخوارگی است دقیقاً مراعات شود؛ زیرا  گرچه اطفال تکلیفی ندارند، اثر وضعی غذا درساختمان فکری و روحی آینده آنان تأثیر اساسی دارد. از این رو امام حسین علیه السلام  در قسمت اول این خطبه علت مخالفت مردم کوفه و عناد آنان را، که حتی حاضر نیستند به سخن حق گوش فرا دهند، این چنین فرموده است:" و ملئت بطونکم من الحرام فطبع الله علی قلوبکم" در طول سالیان گذشته برای شکست دادن پدرم علی و به انزوا کشاندن برادرم حسن مجتبی از صحنه سیاست و خلافت، پول های حرام فراوانی از طرف معاویه به نام تحفه و هدیه به شما، مردم کوفه داده شده و شکم هایتان از غذای حرام پرگشته و بر اثر این غذاهای حرام است که قلب های شما سیاه و چشم حق بین شما کور و گوش شما از شنیدن نصیحت و موعظه امام و پیشوایتان کر شده است.

2- نیروی اسلام علیه اسلام

دومین نکته جالب و حایز اهمیت در خطبه امام، جلب توجه مردم کوفه به این حقیقت است که شما با شمشیری که به خاندان پیامبر تعلق دارد علیه این خاندان قیام کرده اید و نیرویی را که اسلام به شما ارزانی داشته است بر ضد خود اسلام به کار می برید.

این نکته و هم چنین نکته اول که امام(ع) در صحنه کربلا و در رویارویی حق و باطل در روز عاشورا تذکر می دهد به آن برهه از زمان و محل خاصی از مکان اختصاص ندارد؛ بلکه حقیقتی است که انسان ها در طول تاریخ و در صحنه های رویارویی حق و باطل برای همیشه با آن مواجه اند .

3- اراده شکست ناپذیر

سومین نکته جالب در این خطبه، تعیین موضع قاطع و بیان اراده شکست ناپذیر و تن به ذلت ندادن است. حسین بن علی(علیهما السلام ) آن گاه که در زیر شمشیرها و نیزه ها و در زیر سم اسب های دشمن قرار گرفت با قاطعیت تزلزل ناپذیر و آن جا که در سر دو راهی مرگ و ذلت واقع شد، گفتار او این است:" هیهات منا الذلة"

به عقیده نگارنده مناسب است به جای پرچم سرخ رنگی که در بالای گنبد مطهر حضرت امام حسین علیه السلام  به اهتزاز است همین جمله را به صورت تابلوی نئون قرمز رنگی نصب کنند که بیش از هر پرچمی نشان استقلال و استقامت و برای دوستان از هر شعاری روح افزاتر و نیروبخش تر و برای دشمنان از هر نیرو و قدرتی شکننده تر است؛ زیرا حسین بن علی(علیهما السلام ) با دشمنی بس قوی، خونخوار و بی رحم روبه رو بود که هر چه توانست به او و یاران و خاندانش بی شرمانه تاخت و بی رحمانه یورش برد و از ظلم و ستم آنچه به تصور نگنجد انجام داد؛ ولی تنها نیرویی که خود را در برابر آن ناتوان و زبون یافت، اراده قوی و شکست ناپذیر و به زیر بار ذلت نرو آن حضرت بود که در برابر تیرها و شمشیرها و نیزه های دشمن قوی و جرار می فرمود: فإن نهزم فهزامون قدماً و أن نهزم فغیر مهزمینا...؛ ما با این نیروی کم در مقابل این دشمن قوی اقدام به جنگ می کنیم اگر پیروز شویم تازگی ندارد و اگر کشته شویم، دنیا می داند که ما مغلوب نشده ایم، بدن های ما در زیر سم اسب ها پاره پاره می شود؛ ولی در اراده ما خللی وارد نمی گردد.

شیخ کاظم ازری می گوید: قد غیر الطعن منهم کل جارحة إلا المکارم فی أمن من الغیر او وقتی این شعر را گفت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به یکی از آشنایان وی در عالم خواب فرمود: برو این شعر را از شیخ کاظم بگیر. او در عین حال که با شیخ کاظم میانه خوبی نداشت، به در خانه وی آمد و گفت: شیخ! تو این شعر را سروده ای که قد غیر الطعن... گفت: آری ولی من تا حال آن را برای کسی نخوانده ام تو از کجا یاد گرفتی؟ گفت: الان فاطمه زهرا(علیها السلام ) در عالم رؤیا همین شعر را برای من خواند و به در خانه تو رهسپارم ساخت: قد غیر الطعن منهم کل جارحة إلا المکارم فی أمن من الغیر؛ نیزه ها تمام اعضا و جوارح آن ها را تغییر داد مگر مکارم و اراده و شخصیتشان را، که این صفات آنان از هر تغییر و تحولی در امان است.

منبع : کتاب سخنان حسین بن علی علیهما السلام ،از مدینه تا کربلا ، محمد صادق نجمی ، ص 232.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم حسینی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی